چقدر همدیگر را می شناسیم

چقدر همدیگر را می شناسیم ؟!
ارسال شده در تاریخ سه شنبه، 7 تیر، 1390 شاخه: روانشناسی تعداد بازدید: 609

وقتی این سوال در مورد شناخت مردان و زنان از رفتار های همدیگر مطرح استباید بگوییم خیلی کم
اساساً دیدی که در بین عوام مطرح است این است چون زن و مرد هر دو از نوع بشر هستند
پس لاجرم نباید با هم تفاوتی داشته باشند
این دید در زندگی مشکلات زیادی را ایجاد می کند به خصوص در زندگی زناشویی
زیرا این دیدگاه مانع از این می شود که زن و شوهر برای شناخت هر چه بیشتر هم تلاش کنند
با این دیدگاه زن و شوهر بدون در نظر گرفتن روحیات و اخلاقیات دو جنس مخالف این انتظار را دارند که هر دو در مورد مشکلات و مسائل زندگی یک دیدگاه را داشته باشند حال اینکه تفاوت های ماهیتی بین زنان و مردان اصلاً اجازه ی چنینی کاری را نمی دهد
این تفاوت های بین زنان و مردان تا آنجایی است که فردی کتابی را به نام مردان مریخی ، زنان ونوسی[1] می نویسد که الحق کتاب خوبی است
البته شاید این نویسنده قدری در این مورد زیاده روی کرده باشد
نمی شود این تصور را داشت که زنان و مردان تا این اندازه تفاوت داشته باشند که گویی از دو سیاره ی متفاوتی هستند
در این مقاله سعی بر این است تا سه نکته ی حیاتی که نشأت گرفته از دانستن همین
تفاوت ها است برای زندگی بهتر زناشویی ارائه شود
بدیهی است که هر چه دانش زن و شوهر از رفتار ها و خلق و خوی هم بیشتر شود زندگی بهتر و سالم تری را خواهند داشت

نکته ی اول :
یک تصور غلط در بین خانم ها و آقایان که ناشی از عدم شناخت یکدیگر است این است که هر دو فکر می کنند حس زیبایی شناسیشان با هم یکی است
در صورتی که اصلاً این گونه نیست
حس زیبایی شناسی مرد ها در چشمشان است و حس زیبایی شناسی زنان در گوششان
البته این فقط در ارتباط با جنس مخالف است وگرنه خانم ها و آقایان در ارتباط با هم جنسانشان ممکن است از تمام حواس خود برای دریافت زیبایی استفاده کنند
حال چگونه می شود با دانستن این مطلب زندگی زنا شویی بهتری داشت و یا چگونه عدم شناخت این مطلب ما را در زندگی دچار مشکل می کند
با مثالی طرح مطلب می کنم
امّا قبل از آن اجازه دهید مطلبی را بیان کنم که به بحث کمک می کند
چیزی در زیبایی شناسی وجود دارد به نام معجزه ی رنگ این موضوع را روانشناسان بار ها به اثبات رسانده اند که رنگ ها دارای انژری هستند البته این دریافت انرژی در افراد گوناگون مختلف است ولی قدر مسلّم این است که اگر فردی از رنگی خوشش بیاید به محض دیدن آن رنگ انرژی مثبت دریافت می کند
حال بیاید به بحث خدمان برگردیم
عرض شد که مردان در مواجهه با زنان حس زیبایی شناسیشان در چشم اثر می کند
حال دانستن این مطلب چه کمی به زنان می کند
فرض کنید مردی از رنگ آبی آسمانی خوشش میاید
یک زن دانا ، با هوش و نکته فهم با دانستن این مطلب باید تمام دقت خود را در استفاده از رنگ آبی آسمانی بکار گیرد
مثلاً در پوشش خود ، هدایایی که برای مرد می خرد ، لوازم منزل و .........
البته به طوری که افراط نشود
تصور کنید مرد خسته و کوفته از سر کار به خانه می آید زنگ می زند
زن در حالی که یک لباس آبی آسمانی بر تن کرده و لبخندی بر لب دارد در را باز می کند و
می گوید عزیزم خسته نباشی
چشم به کار می افتند رنگ آبی آسمانی کار خودش را می کند و به مرد انرژی مثبت می دهد
و اینگونه تمام خستگی روزانه مرد بدون اینکه خودش متوجه شود از تنش در می رود
امّا عکس قضیه نیز صادق است
فرض کنید مردی از رنگ سبز متنفر است و باز هم فرض کنید زن این را نداند
مرد خسته و کوفته از سر کار برمی گردد یک مرتبه مواجه می شود با رنگ سبز لباس همسرش
چشم به کار می افتد و انرژی منفی کار خود را می کند
مرد خسته شروع به بهانه گیری می کند
این چرا اینجاست ؟ اون چرا اون جا نیست ؟ چرا در گنجه بازه ؟ کو تخم مرغ تازه ؟ شوهر اون پیر زنه چرا گرامافون می زنه ؟ ووووو
در بیشتر مواقع مشاجرات در خانه به علّت وجود همین فضا های منفی به جاهای باریک کشیده می شود . پس می بینید که می شود با کمی دقت و استفاده از معجزه ی رنگ یک بعد از ظهر سگی را به یک بعد از ظهر عاشقانه تبدیل کرد فقط کمی دقت می خواهد و هوشمندی و شناخت
همین اتفاق باید در مورد آقایان هم بیافتد
یعنی یک مرد باید بداند که حس زیبایی شناسی زن ها در مواجحه با مرد ها در گوششان است
فرض کنید زنی از خرید به خانه بر می گردد
در این حالت اغلب زن ها دوست دارند تمامی اتفاقات پیش آمده را تعریف کنند
در این موارد یک شوهر خوب ، زیرک و دانا نه تنها باید گوش خوبی باشد بلکه باید خوب هم عکس العمل نشان بدهد مثلاً
- مجید نمی دونی ! امروز با میترایان رفته بویدم خرید نمی دونی چی شد؟!
= چی شد ؟!
- طرف یه جنس چینی اورد به من داد گفت ترکه
= خوب تو چی گفتی ؟
- چی می خواستی بگم گفتم برو آقا من خود جنس شناسم به من داری جنس چینی غالب
می کنی
= آفرین دمت گرم الحق که زن خودمی . خوب بعدش چی شد
به این می گویند یک بعد از ظهر زیبای دوست داشتنی
زن تعریف می کند مرد با علاقه گوش می دهد و خودش هم اظهار نظر می کند
می بینید چه ساده می شود زندگی را شیرین کرد فقط باید شناخت را بالا برد

نکته ی دوم :
تصمیم به بچه دار شدن خود به خودی خود امر دشواری است از آن دشوار تر رفتار هایی است که زن و شوهر در مدتی که زن باردار است با هم دارند خصوصاً ماه های آخر بارداری
در ماه های آخر زن به علّت اضافه وزن و درد های گاه و بی گاه و نیز از شکل و فرم افتادن
بی حوصله و عصبی است
مرد هم چندان حال خوشی ندارد از طرفی نگران همسرش است و از طرف دیگر مخارج قدم نور رسیده ذهنش را به خود مشغول کرده
و نکته دیگر اینکه در طول این مدّت امکان ایجاد روابط جنسی عملاً از بین می رود که این خود بسیار در رابطه ی عاطفی بین زن و شوهر اثر گذار است
این اتفاقات باعث ایجاد یک خلع عاطفی بزرگ در روابط بین زن و شوهر می شود
البته این مطلب به خودی خود زیاد نگران کننده نیست زیرا این خلع عاطفی چیز طبیعی است
چیز نگران کننده اتفاق بعد از وضع حمل است که اگر مدیریّت نشود با این خلع عاطفی به وجود آمده زندگی دچار بحران خطر ناکی می شود
بچه که بدنیا می آید یک اتفاق کاملاً مرموز در مرد می افتد که اگر توسط زن مدیریّت نشود
تبدیل به بحرانی فراتر از جنگ جهانی دوم می شود
و آن اتفاق حسادت مرد به بچه است
خیلی ساده است نه ؟!
در واقع نه ! اصلاً ساده نیست
خیلی خطرناک است
بعد از به دنیا آمدن بچه عملاً زن و شوهر تا چند وقت در گیر مراسم سیسمونی و از این جور برنامه ها هستند
همه به خصوص مادر بچه سرگرم بچه هستند و کسی به مرد توجه نمی کند
تازه افسردگی بعد از زایمان را هم نباید فراموش کنیم
این اتفاقات باعث می شود مرد رفته ، رفته دچار یک یأس فلسفی شود
بیاید ببینیم تا حال چه اتفاقی افتاده
عرض شد که ماه های آخر بارداری است زن سنگین شده ، درد دارد ، بی حوصله شده و نیز
روابط جنسی هم تعطیل شده
بعد از وضع حمل زن دچار افسردگی بعد از زایمان است از طرفی همه توجه شان به قدم نور رسیده است
این گونه می شود که مرد رفته ، رفته به بچه حسادت می کند و پیش خودش می گوید
عجب غلطی کردم دستی ، دستی سر خودم یک هوو آوردم
حال چه می شود کرد ؟
این مشکل هم به راحتی قابل حل است فقط باید کمی مرد ها را شناخت همین
فرض کنید چند روزی است که بچّه بدنیا آمده و مهمانی و برو و بیا هم تمام شده زن هم حالت عادی خود را پیدا کرده است
در این برهه یک زن باهوش و زیرک باید با ترفندی از فاجعه ای که در حال رخ دادن است
جلوگیری کند
به این صورت یک روز بدون اینکه از قبل به شوهر خبر دهد یک مهمانی غافل گیر کننده ترتیب دهد چیزی که خارجی ها به آن می گویند Surprise Party
زن باید بدون اینکه شوهر از قضیّه بویی ببرد یک شب رویایی را برای او ترتیب دهد
زنان دو سلاح بسیار برنده و کاری دارند که کمتر مردی یارای مقابله با آن ها را داردآن دو سلاح یکی گریه است و دیگری عشوه
خداوند در سوره ی یوسف (علیه السلام ) درباره ی زنان می فرماید
فَلَمَّا رَأَى قَمِیصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِنْ کَیدِکُنَّ إِنَّ کَیدَکُنَّ عَظِیمٌ (سوره ی یوسف آیه ی 28)
پس چون عزیر مصر به پیراهن یوسف نگریست و دید از پشت چاک خورده ، به همسرش گفت : این از نیرنگ شما زنان است ، به راستی که نیرنگ شما برزگ است
هر چند این آیه در نکوهش زلیخاه است امّا زنان می توانند این نیروی خدادادی را در جهت درست استفاده کنند
برگردیم به بحث
در این مواقع زن باید با مهارت هر چه تمام تر از سلاح گریه و عشوه گری استفاده کرده و با به کار گیری اصل غافلگیری برای همیشه این ذهنیّت را در مرد که فرزند نو رسیده به رغیب او تبدیل شده از بین ببرد
او باید یک هدیه ی فوق العاده بخرد ، یک کیک هم سفارش بدهد ، یک شام خوشمزه هم درست کند و خانه را به احسن وجه تزئین
البته می شود خلاقیّت را بیشتر کرد مثلاً روی کیک نوشت فلانی پدر شدنت یا اگر همسر به محیط های رومانتیک علاقه دارد شمعی هم روشن کرد و فضا را تاریک
در کل زن باید با بکار بردن سلول های خاکستری شبی را فراهم کند که تا به حال در طول زندگی مشترکشان تجریه نکرده اند .
مرد به خانه می آید
او ابتدا از دیدن اوضاع تعجّب می کند و می گوید
= چه خبر شده ؟!
استفاده از سلاح عشوه از همین جا شروع می شود
سلاح عشوه معمولاً با مقداری چاشنی معاشقه بهتر جواب می دهد
البته بنده در اینجا به علّت رعایت حیا و ادب از باز گو کردن ریز مطالب خود داری می کنم امّا زن در اینجا اصلاً نباید رعایت حیا را بکند
در نقلی از رسول اکرم (صل الله علیه و آله و سلّم ) این چنین آمده است
بهترین زنان شما کسی ست که در نزد شوهر بشاش و زینت کننده و در نزد دیگران عفّت ورزد و شرم کند [2]
زن در جواب پرسش مرد او را در آغوش گرفته و محکم می فشارد و بعد گریه
می کند (البته فیلم بازی کردن اصلاً صحیح نیست و ممکن است پاسخ عکس بدهد )
او را می بوسد و با جملات محبّت آمیز غافل گیر می کند
- عزیز دلم می دونم تو این مدّت چقدر سختی کشیدی برای همه چیز ازت ممنونم نمی دونی چقدر دلم برای آغوش گرمت تنگ شده بود نمی دونی چقدر دلم هوای ................
در طول این شب رویایی ممکن است کودک گریه کند جایش خیس باشد ، کشنه اش باشد خلاصه گریه کند
یک زن زرنگ در این مواقع از این اتفاق نهایت استفاده را می برد اگر مشغول معاشقه است که چه بهتر حتی اگر مشغول صحبت کردن است باید کمی کودک را به حال خود بگذارد البته زیاد طول نکشد تا کودک اذیّت شود دست کم تا وقتی که شوهر عکس العمل نشان دهد
مثلاً شوهر بگوید
= بچّه داره گریه می کنه
در این جا زن بایدچند ثانیه صبر کند
بعد در جواب او بگویید
- الان میرم
در این صورت شوهر از اینکه زن به او اهمیّت بیشتری می دهد احساس خوبی پیدا کند
خلاصه زن هر چه هنر دارد در آن شب باید رو کند تا در مورد حساسیّت شوهر به بچّه ، خود را تا حدّ زیادی بیمه کرده باشد
دیدید با کمی شناخت روحیّات مردان و دانستن اینکه چه موقع مرد چه حالی دارد می شود جلوی یک فاجعه ی بزرگ را گرفت

نکته ی سوم :
هیچ کس به جز خداوند و پیامبران (صلوات الله علیهم اجمعین) و حضرات
معصومین ( سلام الله علیهم اجمعین) بی عیب و عاری از خطا نیست امّا متوجه کردن دیگران از نوع خطا و اشتباهاتشان هوشمندی می خواهد
به خصوص در مورد مردان که دارای غرور هستند
می شود گفت غرور یک مرد بزرگ ترین سرمایه ی او است
فرض کنید مردی دارای عادت زشتی است
زن با این عادت زشت مرد دو برخورد می تواند داشته باشد
1- مرتیکه ی الدنگِ بی شعورِ هیچی نفهم ، خجالت نمی کشی این چه رفتاریه ، نه اصلاً می خوام ببینم یه نگاه تو آینه به او خیک گندت انداختی آخه چی به تو بگم جنازه ..........
روش بسیار خوب و مؤثری است امّا فقط یک اشکال کوچک در این بین به وجود می آید آن هم این است که بعد از این رفتار ، زن باید به سرعت به دنبال شناسنامه و عقدنامه اش بگردد و نیز یک وقتی را برای محضر تعیین کند تا دیگر برای همیشه از شر شوهر خلاص شود
امّا شیوه ی دیگری هم وجود دارد که همین جواب را می دهد امّا آفت ندارد
2- شیوه ی بیان غیر مستقیم بهترین شیوه برای القای مشکلات به طرف مقابل است
مثلاً رفتاری در همسر است که به مزاج زن خوش نمی آید
زن می توانید به طور غیر مستقیم این مطلب را به اطلاع همسرش برساند
به این صورت که با تعریف کردن یک ماجرا آن رفتار را به کسی نسبت دهد و بعد انزجار خود را از آن رفتار اعلام کنید
مثلاً کسی از اینکه همسرش چای را هورت می کشد بدش می آید او می تواند این مطلب را این گونه به او منتقل کند
- چند روز پیشا رفته بودم دیدن رویا دوستم نمی دونی چی می گفت ؟!
= چی می گفت ؟!
- می گفت دوستش نگار و با شوهرش دعوت کرده بود پاگشا ، شوهر دوستش خیلی با کلاس و تر و تمیز بود یه جوری رفتار می کرد انگاری پسر رئیس جمهور تانزانیاست
کلی هم تو حرف هاش کلاس تیکه پاره می کرده می گفت ما خیال می کردیم با این دکو و پزش حسابی جلوش کم میاریم آقایی که شما باشی رویا می گفت من رفتم چایی اوردم پسره یه جوری به چایی نگاه می کرد که انگار کم رنگه یا چیزیشه ، بعد با صدای بلند چایی رو هورت کشید رویا می گفت نگار سرخ ِسرخ شده بود کارد می زدی خونش در نمی اومد ما هم خندمون گرفته بود که نه به اون دک و پزش نه به این هورت کشیدنش .
می بینی تو رو خدا مردم به جای اینکه ادب و نزاکت شون رو درست کنن به تیپ و قیافشون
می رسند
اَه .... اَه حالم به هم خورد اصلاً ول کن بابا چایت رو بخور ، خوب خوبی عزیزم راستی سرت درد
می کرد خوب شد .
البته همان طور که گفته شد این داستان باید خیالی باشد تا در مورد کسی غیبت نشود
این گونه تذکرها ی غیر مستقیم هم ماجرا را حل می کند و هم دلخوری پیش نمی آورد
با این ماجرایی که تعریف شد اگر به جای مغز یک تک یاخته در کلّه ی همسر مذکور وجود داشته باشد اگر شده چای خوردن را ترک کند دیگر چایی را هورت نمی کشد
دیدید چگونه می شود با اندکی شناخت در مورد همدیگر زندگی را بهتر کرد
ما وقتمان کم است و همین مشکلات ما را بیشتر می کند
زندگی ماشینی با ما کاری کرده است که اساساً وقتی برای زندگی کردن نداریم
زنان و مردان باید بپذیرند که با هم فرق دارند
زنان و مردان باید بپذیرند که زن و مرد در برخورد با اتفاقات مشابه رفتار های گوناگونی از خود بروز می دهند
از این رو زنا و مردان باید با مطالعه ی هر چه بیشتر در رفتار ها ، روحیّات ، اخلاقیات جنس مخالف سعی کنند همدیگر را بفهنمد و در مواقع حساس از دانش خود برای بهتر زیستن بهره بگیرند